راننده‌ای که پس از مرگ قهرمان فرمول یک شد

 

 


تصویری از اوایل سال ۱۹۷۰ - رینت ۲۸ ساله بود که در تصادفی در پیست مونزا درگذشت

برنی اکِلستون شاهد اتفاقات بسیاری در زندگی طولانی و جنجالی‌اش بوده است.

او که نود سال پیش و از پدری ماهیگیر در دهکده‌ای کوچک با جمعیت چهل نفر به نام سوفولک متولد شد، اما عشق به موتور و مسابقات اتومبیلرانی باعث شد روزی با سلاطین و روسای جمهور سر یک میز بنشیند.

او نه تنها کمک کرد تا مسابقات فرمول یک تبدیل به پدیده‌ای جهانی شود، بلکه در این راه، خودش نیز میلیاردر شد.

با این وجود، او در چهل سالگی دیگر تحمل مشکلات و حوادث تلخ این ورزش را نداشت و کناره‌گیری کرد. از جمله این تلخی‌ها، از دست دادن یکی دیگر از دوستانش در پاییز ۱۹۷۰ بود.

اکلستون در این رابطه می‌گوید: "[وقتی] شاهد مرگش در بیمارستان بودم ... تصمیم گرفتم فرمول یک را کنار بگذارم."

مردی که اکلستون شاهد مرگش در آن سپتامبر بود، نزدیکترین دوستش یوخن رینت بود که هنگام مرگ فقط ۲۸ سال داشت و در آستانه اولین قهرمانی خود در فرمول یک بود.


تصویری از رینت، یک روز قبل از مرگ، در کنار مالک لوتوس، کالین چاپمن در پیست مونزا

اکلستون یکی از اولین کسانی بود که در صحنه تصادف حضور یافت: "من در گاراژ بودم و یوخن برنگشت، دوان دوان تا پایین پیست رفتم و متوجه شدم که آن‌ها قبلاً او را از ماشین بیرون آورده بودند. وقتی رسیدم تنها کلاه ایمنی خون‌آلودش را به من دادند. به سرعت به سمت گاراژ دویدم تا ببینم او را کجا برده‌اند."

"او را در آنچه آمبولانس می‌گفتند، اما در حقیقت بیشتر شبیه کامیون وانت بود، پیدا کردم. نام بیمارستانی که قرار بود او را به آن منتقل کنند پرسیدم و با اینکه آن‌ها زودتر از من حرکت کردند، قبل از آنها رسیدم، ظاهراً به اشتباه او را به بیمارستانی دیگر برده بودند."

سرانجام بدن خردشده رینت به بیمارستان مورد نظر می‌رسد، جایی که اکلستون در انتظارش بود، اما دیگر خیلی دیر شده بود و او به یکی از بیست راننده فرمول یک تبدیل شد که در دهه‌های مرگبار ۱۹۷۰ و ۱۹۶۰ میلادی جان خود را در این ورزش از دست دادند.


تصویر رینت در سال ۱۹۷۰ در پیست گراندپری مونزا ایتالیا

رینت در آن مسابقات با ۲۰ امتیاز برتری نسبت به رانندگان دیگر پیش بود و تنها با کسب ۹ امتیاز و یک پیروزی دیگر، در حالیکه که چهار مسابقه هم باقی مانده بود، می‌توانست قهرمان جهان شود.

اما در آخرین مسابقه‌اش که در پیست مونزا برگزار می‌شد، رینت هنگامی‌که به پیچ بدنام" پارابولیکا "با سرعتی حدود ۲۴۰ کیلومتر در ساعت نزدیک می‌شد، ترمزش از کار ‌افتاد و اتومبیل لوتوس او به هوا پرتاب شد.

این اولین بار نبود که اکلستون راننده‌ای را در زمان مدیریت‌اش از دست می‌داد و بار قبلی سبب شده بود یک دهه از این ورزش کنار بکشد.

در سال ۱۹۵۸، اکلستون به عنوان یک جوان ۲۷ ساله، شاهد مرگ دوستش استوارت لوئیس-ایوانز در شعله‌های آتش اتوموبیل‌اش در مسابقات جایزه بزرگ مراکش بود.

 

پس از آن حادثه، او ده سال به این ورزش پشت کرد و به کسب و کار نمایندگی اتومبیل روی آورد.

اما برای او که در سال ۱۹۶۹ مجدداً برای مدیریت رینت به این ورزش بازگشته بود، مرگ این راننده ضربه بزرگتری محسوب می‌شد.

از نظر اکلستون این حادثه تنها از دست رفتن یک استعداد نوظهور و پایان یک همکاری نبود، بلکه پایان رابطه برادرانه منحصر به فردی بود که از اولین دیدار آنها در گراندپری آفریقای جنوبی در پنج سال قبل شکل گرفته بود.


تصویری از گراندپری اسپانیا در آوریل ۱۹۷۰، رینت در حال عبور از فراری شعله‌ور جکی ایکس که دچار سوختگی شدید شد

رینت هزینه حضور در مسابقات اتومبیلرانی تراز اول سال ۱۹۶۴ را شخصاً تأمین کرد و به این منظور برای خرید یک اتومبیل فرمول دو از اتریش به انگلیس رفت.

در دومین مسابقه‌اش در کریستال پالاس بود که توانست در میان حیرت کارشناسان آن زمان، گراهام هیل افسانه‌ای را شکست دهد.

سال بعد به همراه راننده آمریکایی، ماستن گرگوری و با اتومبیل فراری، فاتح مسابقات ۲۴ ساعته لومانز فرانسه شد.

اکلستون می‌گوید: "بعد از مسابقات او همیشه به خانه من می‌آمد، سهم من از پول برد را می‌داد و هر دو به سلامتی برد می‌نوشیدیم."

نمایش‌های فوق‌العاده او باعث جلب توجه دیگر رؤسای تیم‌های فرمول یک از جمله کالین چاپمن، رئیس لوتوس شد که فردی فوق‌العاده اهل رقابت بود.


رینت در لوتوس فورد ۷۲ سی، در گراندپری فرانسه، ژوئیه ۱۹۷۰

چاپمن به دنبال جایگزینی برای جیم کلارک بود. قهرمان اسکاتلندی دو دوره جهان که در بهار ۱۹۶۸ و در مسابقات فرمول ۲ با اتومبیل لوتوس جان باخته بود.

به گفته اکلستون، رینت فوق‌العاده جاه‌طلب بود.

خودرو لوتوس برای افزایش سرعت وزن کمتر و به همین دلیل رانندگی با آن خطر بیشتری داشت و رینت تنها به این اتومبیل علاقه داشت، زیرا شانس برد او را افزایش می‌داد.

اکلستون می‌گوید: "ما پیشنهادی برای حضور در تیم برابهام داشتیم و می‌توانستیم پنج درصد دستمزد بیشتری نسبت به لوتوس بگیریم، اما من به یوخن گفتم اگر می‌خواهی به عنوان قهرمانی جهان برسی باید مسائل مالی را فراموش کنی. چون شانس بیشتری برای قهرمانی با لوتوس داری."

بنابراین ما با کالین، مالک افسانه‌ای تیم انگلیسی، قرارداد بستیم و این آغاز یک رابطه پرشور با او بود.

رینت که اکنون با گراهام هیل همکاری داشت، خیلی زود از همتای باسابقه خود پیشی گرفت و اولین پیروزی‌اش را در گراندپری آمریکا در واتکینز گلن در سال ۱۹۶۹ بدست آورد.


رینت در هنگام تصادف و آسیب‌دیدگی در گراندپری اسپانیا در سال ۱۹۶۹ در کنار هم‌تیمی‌اش گراهام هیل

اما اتومبیلش قابل اعتماد نبود و در سرعت‌های بالا از کار می‌افتاد. رینت از لوتوس در مطبوعات انتقاد کرد و این باعث خشم چاپمن شد. با این وجود، نگذاشت این مسائل روی عملکردش تأثیر بگذارد.

اکسلتون می‌گوید: "به یاد دارم در مسابقات انتخابی با یوخن در گاراژ نشسته بودیم و جین رامی‌ بازی می‌کردیم. کالین آمد و گفت:" چه غلطی ‌می‌کنی؟ فقط چند دقیقه مانده! " و یوخن به او ‌گفت: "خوب، پس ارزش حرص خردن نداره، به هر حال ماشینت آشغال است."

من ‌گفتم:"تو نمی‌توانی با آقای چاپمن اینطوری حرف بزنی، بیشتر از این وقت تلف نکن و راه بیفت برویم. بنابراین، او تنها پنج دقیقه مانده به شروع مسابقه، سوار اتومبیل شد. البته قبل از پایان مسابقه جواز راهیابی به دور بعد را گرفت."

اعتماد به نفس رینت، سبک شجاعانه و ماجراجویانه‌اش در مسابقات، و ازدواج با مدل فنلاندی نینا لینکلن، او را تبدیل به پسر محبوب این ورزش کرده بود.


رینت در سال ۱۹۷۰ با چاپمن رئیس تیم لوتوس (چپ) و هم تیمی‌اش ‌جان مایلز(سمت راست)

او با رقبایش جکی استوارت، پیرس کوراژ و بروس مک‌لارن دوستی نزدیک داشت. کوراژ و مک لارن در فاصله ۱۹ روز از یکدیگر در تابستان ۱۹۷۰ درگذشتند، تنها چند ماه قبل از تصادف مرگبار رینت در مونزا.

مرگ همکارانش، رینت را بسیار تحت تأثیر قرار داد.

اکسلتون می‌گوید: "فراموش نکنید که ما هر سال چند راننده از دست می‌دادیم، بنابراین همه از خطرات آگاه بودند. وقتی یکی در مسابقه یا تمرین کشته می‌شد، بقیه بدون هیچ صحبتی ادامه می‌دادند و هیچکدام فکر نمی‌کردند که آنها می‌توانند نفر بعدی باشند. درست مثل امروز که همه با این بیماری درگیر هستند و فکر می‌کنند آنها مبتلا نخواهند شد."

تصادف امری همیشگی در این ورزش است و رانندگان اغلب با سرعت از کنار رقبایی که تصادف کرده‌اند و ممکن است در شعله‌های آتش بمیرند، عبور می‌کنند.


به همین ترتیب، رینت همچنان به جمع‌آوری امتیازات ادامه می‌داد.

پس از یک پیروزی معروف در موناکو، جایی که در آخرین پیچ دور پایانی از جک برابهام پیشی گرفت، رینت به پنجمین پیروزی‌ پیاپی خود رسید.

در مونزا و قبل از شروع مسابقه، او با ۴۵ امتیاز و درحالیکه نزدیکترین رقیبش ۲۰ امتیاز از او عقب بود، در رتبه اول قرار داشت.

چندی از مرگ رینت نگذشته بود که رانندگان برای سه مسابقه آخر تقویم به آمریکای شمالی رفتند. به گفته اکلستون، بی‌توجهی این ورزش به حوادث دلخراش‌اش، بطرز ناخوشیاندی برای طرفداران جذاب است.

"این مانند بندبازی است که چون همه می‌دانند ممکن است سقوط کند، تماشایش می‌کنند. البته امیدوارند این اتفاق نیافتد، اما اگر هم افتاد، دوست دارند آنجا باشند و این صحنه را ببیند."

در کانادا، جکی ایکس راننده بلژیکی فراری برنده شد و این یعنی او در صورت پیروزی در دو گراندپری ‌باقیمانده می‌توانست رینت را پشت سر بگذارد.

ایکس در مکزیک برنده شد، اما در آخرین مسابقه جایزه بزرگ در واتکینز گلن در ایالات متحده، فقط توانست مقام چهارم را بدست آورد و این امرسون فیتی‌پالدی بود که بعنوان جانشین رینت در تیم لوتوس، نفر اول شد.



در ۱۸ نوامبر ۱۹۷۰، جکی استوارت جام قهرمانی رانندگان را به نینا، بیوه رینت اهدا کرد

به این ترتیب، رینت در ۱۸ نوامبر ۱۹۷۰ و پس از مرگش، قهرمان شد و جکی استوارت، راننده اسکاتلندی فرمول یک، که پیشتر خبر مرگ رینت در مونزا را به همسرش نینا گفته بود، این بار و در حالیکه احساساتی شده بود، جام را به او اهدا کرد.

به گفته اکلستون، مسابقات فرمول یک در آن روزها یک گروه محدود و متشکل از تنها هفتاد نفر از مکانیک‌ها بود که همزمان در کارخانه هم کار می‌کردند.

تیم‌ها در روز مسابقه قطعات و ابزارها را به یکدیگر قرض می‌دادند و رانندگان و همسرانشان همراه با پرسنل تیم سفر می‌کردند.

از نظر اکلستون او پیوندی برادرانه با رینت بر سر عشق مشترکشان به آدرنالین و قمار داشت.

او می‌گوید: "یوخن یک اسکی‌باز عالی بود و سعی داشت مرا هم بیشتر درگیر آن کند. من می‌خواستم به آرامی اسکی کنم، اما او فکر کرد که باید کمی‌بهتر کار کنم. بنابراین ما سوار هلی‌کوپتر شدیم و بالای کوه رفتیم ... و او گفت خوب، آنها در را باز کردند و من را با اسکی از هلی‌کوپتر به بیرون پرت کردند. من تنها در بالای کوه ایستاده بودم و نمی‌دانستم کجا هستم که او با هلیکوپتر ناپدید شد!"

"حدود یک متر در برف غرق شده بودم! البته که او برای من برگشت. اما این خاطره، گویای رابطه‌ سرگرم کننده‌ای بود که ما با هم داشتیم."

پس از این حادثه، اکلستون، با وجود لطمه عاطفی سنگین، نتوانست مقابل جذابیت فرمول یک مقاومت کند و بازگشت.

اکلستون ۱۸ سال از عمر خود را در این رشته سپری کرد و توانست انقلابی در فرمول یک ایجاد کند. او هنوز با خانواده رینت و همسرش نینا در تماس است و سپتامبر گذشته، در مراسم شام بزرگداشت پنجاهمین سالگرد مرگ رینت شرکت کرد.

 

 

۴ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۵۸
تعداد بازدید : ۹۴۶

   استفاده از مطالب تولید شده درسایت و تصاویر این سایت تنها با ذکر منبع و لینک به "سایت carnp.com" مجاز است. 

اظهار نظر

ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

۲۲ اَمرداد ۱۴۰۱ - ۲۳:۳۵
تعداد بازدید: ۱,۳۷۴
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۲۳:۲۰
تعداد بازدید: ۸,۷۴۹
۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۸:۵۴
تعداد بازدید: ۷,۸۴۷
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۷
تعداد بازدید: ۱۲۹,۷۹۹
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۶
تعداد بازدید: ۳۰,۸۶۸
۱۷ دی ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۴
تعداد بازدید: ۲۰,۹۴۸
۱۰ مهر ۱۳۹۲ - ۹:۵۲
تعداد بازدید: ۱۸,۶۹۷
۰۲ شهریور ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۹
تعداد بازدید: ۱۳,۳۶۵
۰۶ اَمرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۶
تعداد بازدید: ۲۷,۴۱۷