با حال بازی مردم در خیابانها پس از پیروزی تیم ملی +البوم تصاویر

در کمتر از چند دقیقه جوانان با نوآوری و هیجان شهر را به شادی کشیدند . اینروز تنها روزی بود که همه در بدر دنبال یک اتومبیل سیستم دار خفن می  کشتند تا به اواز آن تنی بلرزانند . و البته معرکه گیر هم کم نبودند.به هر حال دم همه گرم .

و جالبتر نحوه تامین پرچم مورد نیاز به لطف شهرداری .

 عکس جشن مردم  10

 عکس جشن مردم  3

 

 

با هم تصاویری گلچین از این روز بیاد ماندنی را ببینیم .

 

اتوبان، کازینو و اتومبیل، بار نیست !
دو اتفاقی که به سبب نزدیکی زمانی به هم، موجب بروز شادی زائدالوصفی در میان مردم کشور و مخصوصاً شهروندان پایتخت شد. در شرایط اقتصادی و اجتماعی حاضر، این دو اتفاق میمون، جلوه بیشتری یافت و موجب به راه افتادن کارناوالهای خیابانی و رقص و پایکوبی در خیابانهای اصلی تهران شد.
قانون- محمود حبیبی در سایت الف نوشت: انتخاب دکتر حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور منتخب ملت و صعود تیم ملی فوتبال به جام جهانی، دو اتفاق مبارک و شادی انگیز در هفته گذشته بود. دو اتفاقی که به سبب نزدیکی زمانی به هم، موجب بروز شادی زائدالوصفی در میان مردم کشور و مخصوصاً شهروندان پایتخت شد. در شرایط اقتصادی و اجتماعی حاضر، این دو اتفاق میمون، جلوه بیشتری یافت و موجب به راه افتادن کارناوالهای خیابانی و رقص و پایکوبی در خیابانهای اصلی تهران شد.

شادی و طرب به خودی خود اصلاً چیز بدی نیست، بلکه اساساً هدف انسان از تلاش و کار روزمره، آرامش و شادی در زندگانی است. اما وقتی شاد بودن عده ای، موجب ناراحتی عده ای دیگر شود، دیگر نام آن فقط «شادی» نیست بلکه نامش «شادی مخرب» می شود. در همین دو شب مورد بحث، چه بسا بیمارانی که دیرتر از موعد مقرر به بیمارستان رسیدند و چه بسا مردمی که مسیر محل کار تا خانه شان چند ساعت به طول انجامید و چه بسا کهنسالانی که به خاطر هجمه صدای ناخوشایند بوق و شعار و سوت و... تا پاسی از شب از خواب و آرامش شبانه بازماندند.

منظور این نیست که مردم نباید از انتخاب رئیس جمهور مطلوبشان و صعود تیم ملی شان شاد باشند، نه! موضوع این است که اولاً چرا پایان یافتن دوره دولت فعلی و انتخاب رئیس جمهور آینده اینقدر موجب طرب و شادی شد؟ و ثانیاً چرا مسئولین کشور ما سازوکار شادی کم هزینه را برای شهروندان به وجود نمی آورند؟ و ثالثاً چرا ما در هنگام شادی، دیگران را اصلاً در نظر نمی گیریم و رعایت حال دیگر شهروندان را نمی کنیم؟

در پاسخ به سوال اول باید گفت که وضعیت فعلی مردم ما، مانند سدّی است که سالها جلوی آن را گرفته باشند و هرچه آب آمده در خود جمع کرده باشد و به یکباره با فرو ریختن دیواره سد، تمام انباشته چند ساله را آزاد کنند. مشخص است که سیل مخربی در می گیرد که همه چیز را ویران می کند. وضعیت مردم کشور ما هم پس از سپری شدن هشت سال گذشته چنین است. هشت سال فضای بسته اجتماعی، هشت سال وضعیت شکننده اقتصادی و هشت سال گوش سپردن به آمارهای دروغین و شعارهای توخالی، از ملت ما چنین مردمی ساخته که با یک غوره سردیشان می کند و با یک مویز گرمیشان... پس سبب این شادی زائدالوصف، امید به پایان یافتن این هشت سال کابوس وار است و امید به فردایی روشن؛ بدون توجه به اینکه چقدر این امیدواری به نتیجه خواهد رسید؟

لذا این مردم حق دارند که جشن بگیرند و شاد باشند و حق دارند که امیدوار باشند؛ اما متأسفانه شادمانی، شور و شعف حاصل از این جشنها به هیچ وجه به جامعه تزریق نمی شود و در پیشرفت امور و کارهای دولت و مردم موثر نمی شود. چراکه پشت این شور، هیچ شعور و اندیشه ای نیست. چراکه مردم ما همیشه به جای دعوت به عقلانیت و تفکر، به شور و شعار دعوت شده اند. و شور هیچگاه پایدار نمانده است. چنین است که این شادمانی، در چند ساعت باده پیمایی و مستی و رقص و پایکوبی عده ای، و سلب آرامش و بی خوابی عده ای دیگر خلاصه می شود و به سبب آن انرژی خاصی به بدنه جامعه تزریق نمی شود.

دلیل فراگیر شدن این شور بدون اندیشه هم رویکرد سطحی و شعارآلوده رسانه های سمعی و بصری و نوشتاری ماست. رسانه های ما هیچگاه طرحی برای ترویج عقلانیت نداشته اند، هیچگاه برنامه ای برای گسترش کتاب خوانی نداشته اند، و هیچگاه شعور و اندیشه را تبلیغ نکرده اند. همین رسانه ها در عوض همیشه به جامعه شور داده اند و شعار دادن را آموخته اند که حاصلش همین است که در این هفته دیدیم. اگر ما ملتی کتاب خوان داشتیم، ملتی که میانگین سرانه مطالعه در آن تنها ۸ دقیقه در روز نبود، شاید شاهد چنین برخوردهایی نبودیم و با جامعه ای منطقی تر و آرامتر مواجه بودیم. ولی برنامه های فرهنگی دولتهای نهم و دهم، میانگین کتابخوانی را هر روز پایین و پایینتر آورد و جامعه ما را هر روز از اندیشه و عقلانیت دورتر کرد.

اما سوال دوم؛ واقعاً چرا شهروندان ما، جایی برای تخلیه خود و شادی های مشروع ندارند تا با رعایت شرع و عرف به شادمانی بپردازند؟ به طور مثال برای همین شب صعود تیم ملی به جام جهانی، شهرداری تهران می توانست یکی از خیابانهای اصلی شهر را قرق کند و با طراحی یک جشن ملی، از گروههای هنری موسیقی و نمایش برای اجرای برنامه های هنری دعوت کند و با پخش خوراکی ها و نوشیدنی های متنوع، شب شاد و به یادماندنی برای تمام مردم رقم بزند. اما اصولاً مسئولین ما در چنین کارهایی همیشه بی ذوق ترینها هستند و دقیقاً به گونه ای رفتار می کنند که حتی جشن صعود تیم ملی نیز آبستن سیاسی شدن و مخرب شدن باشد. چنین است که ما هر کاری را در هر جایی انجام می دهیم. علاوه بر این تفریحهای معمول، در کشورمان آنقدر گران تمام می شود که ۹۵ درصد مردم حتی نمی توانند به آن تفریحها فکر کنند چه برسد به انجام آنها، لذا هرگز چنین فرصتهایی را برای شادمانی از دست نمی دهند.

و اما سوال سوم؛ اساساً در کشور ما، بر خلاف معمول، فرهنگ، سیاست را تغذیه نمی کند بلکه این سیاست است که محرک فرهنگ است. در نتیجه تمام رسانه های ما به جای تبلیغ فرهنگ ایرانی و اسلامی، به تبلیغ سیاستهای مورد نظرشان می پردازند؛ حال آنکه توده های مردم هیچ نیازی به آلوده شدن تا این حد به سیاست ندارند و دوست تر می دارند که سیاست را به اهل سیاست وانهند و خود به زندگی شان بپردازند و برای زیستن قطعاً به فرهنگ نیازمندند. باری به سبب شیوه اشتباه رسانه ها و مسئولین، مردم، پیاده نظام سیاسیون شده اند و تنها از آنها برای دستیابی به اهداف سیاسی استفاده می شود. در نتیجه این مردم نیاموخته اند که به این بیاندیشند که هنگامی که آنها شادند، شاید عده ای بیمارند و به آرامش و استراحت نیاز دارند و آن هنگامی که آنها خیابانها را بند آورده اند، عده ای خسته در حال بازگشت از محل کار به خانه هستند.

شاید این دو جشن ملی به ما آموخت که میان آزادی و بی بندوباری فرق بسیار است و ما حالا حالاها باید مشق استفاده درست از آزادی و دموکراسی کنیم و بیاموزیم که دموکراسی، مشارکت دادن مردم توسط حاکمیت در تصمیم گیریهاست و از آنجایی که معمولاً هنجارهای عده ای، ناهنجار عده ای دیگر است، در تمام کشورهای دموکراتیک جهان، دولتها دموکراسی شان و مردم، آزادی هایشان را طوری طراحی می کنند که آزادی عده ای، کمترین تزاحم را برای دیگران در بر داشته باشد. ولی از آنجایی که دموکراسی ما از سوی دولت مهندسی شده نیست و ما آزادیهایمان را مطلق می انگاریم، همواره رفتارهای عده ای، مزاحم خیل دیگری از مردم می شود.

آری هنوز ما در نیافته ایم که اتوبان، کازینو و اتومبیل، بار نیست. و اینچنین است که همواره در کشور ما آزادی عده ای، سبب گرفتاری عده ای دیگر می شود.

۳۰ خرداد ۱۳۹۲ ۲۳:۲۶
تعداد بازدید : ۲,۲۲۴

   استفاده از مطالب تولید شده درسایت و تصاویر این سایت تنها با ذکر منبع و لینک به "سایت carnp.com" مجاز است. 

اظهار نظر

ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

۲۲ اَمرداد ۱۴۰۱ - ۲۳:۳۵
تعداد بازدید: ۱,۳۷۳
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۲۳:۲۰
تعداد بازدید: ۸,۷۴۹
۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۸:۵۴
تعداد بازدید: ۷,۸۴۵
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۷
تعداد بازدید: ۱۲۹,۷۹۷
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۶
تعداد بازدید: ۳۰,۸۶۷
۱۷ دی ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۴
تعداد بازدید: ۲۰,۹۴۷
۱۰ مهر ۱۳۹۲ - ۹:۵۲
تعداد بازدید: ۱۸,۶۹۷
۰۲ شهریور ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۹
تعداد بازدید: ۱۳,۳۶۵
۰۶ اَمرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۶
تعداد بازدید: ۲۷,۴۱۷