به او نگاه می کنید<br> به او که آرام است .<br> شما می دانید که چه غوغا ییست در زیر بدنه فلزی این دوست ماشینی<br> آرام به او فرمان سفر می دهید و موتور اسب آهنین خود را بیدار باش می دهید .<br> ساکنان سفینه شما می آیند.<br> خورشید عجله ای برای بیدار شدن ندارد .<br> شهر، خسته عصر دیروز در خواب عمیق است .<br> کوچه ها را به خیابانها و خیابانها را به اتوبانهای خلوت صبح زود پنج شنبه می دوزید و گریزان از ترافیک چند ساعت بعد ، شهر تهران را ترک می کنید .<br> هنوز خورشید شهر ما ستاره های چراغهای اتوبان هستند .<br> به اتوبان خارج از شهر می رسید و سفینه شما تا خط 3 ارتفاع می گیرد .<br> کمربندها با تن شما و شما با خط های سفید اتوبان ادغام می شوید .<br> صدای چرخ ها و هوایی که در موتور می دمد ، آهنگ دوست داشتنی می سازد (سمفونی اسپرت سفر )<br> همه چیز از غرشهای فرمولا 1 شروع می شود .<br> سفینه خسته شما وارد جاده های ساخته شده با بازوهای پدرانمان می شود .<br> جایی که پیچ ها تابلوی علائمند.<br> آرام آرام ، آماده صعود می شوید ، هزار پیچ در راه است ، هوای تازه اطراف شما را می گیرد و آتش گرمی قلب هیولای آهنی شما را ، نگاهی به خواب همسفران خود می کنید.<br> پیچ ها را طی می کنید .<br> اینجا همه چیز با شماست ، حتی سایش قوی چرخ های عقب .<br> رقصی مدرن آغاز می شود .<br> صدای دور موتورهای متغیر با چرخش فرمان و چرخ ها با خط سفید ممتد جاده ها .<br> کوهها با آسمان و دره ها با رودخانه .<br> همه چیز به هم می تابد ، تا مسیری از دل تصاویر زیبای خدا طی گردد .<br> پروازی طولانی به روی باندی پر پیچ وخم .<br> به ارتفاعی با لاتر از ابر ها می رسید و غرق تماشای ابر و جنگل .<br> از اعماق کوهستان با چراغهای روشن عبور می کنید .<br> هزاران پیچ هنوز مانده .<br> پیچ های جاده باز تر می شوند ، تا بتوانید بیشتر برانید .<br> حالا همه بیدلرند و غوطه ور در تماشای مناظر .<br> کوهستان بوی نسیم دریا می دهد .<br> از فراز کوهستان به دشت سر سبز فرود می آیید و هوای جادها را به سوی دریا می شکافید .<br> چرخ ها در ماسه های ساحل خزر آرام می گیرند ، و شما ایستاده رو به دریا نظاره گر ..........................<br>